نور موسیقی Aparat/MusicRays




(KINO - Spokoynaya Noch (Calm Night



کینو - شب آرام


سقف‌ها زیر فشار روز می‌لرزند
یک چوپان آسمانی ابرها را رهبری می‌کند
شهر چراغ‌هایش را به درون شب شلیک می‌کند
امّا شب قدرتمند است، قدرتی عظیم دارد.


برای آن‌ها که به تخت رفته‌اند
رویاهاتان شیرین، شب‌تان خوش


من منتظر این زمان بوده‌ام
و حالا فرا رسیده است


آن‌ها که خاموش بوده‌اند، دیگر خاموش نیستند
آن‌ها که هیچ چیزی را انتظار نمی‌کشند
حالا سوار اسب‌هایشان می‌شوند
شما به گرد پایشان هم نمی‌رسید
حالا دیگر خیلی دیر است


برای آن‌ها که به تخت رفته‌اند
رویاهاتان شیرین، شب‌تان خوش


همسایه‌ها می‌آیند
شاکی از این که صدای سم اسبانی را شنیده‌اند
آنها نمی‌توانند بخوابند
این صدا خواب‌هایشان را پریشان می‌سازد
آنها که هیچ چیز برای انتظار کشیدن ندارند
عازم می‌شوند


آن‌ها که نجات یافته‌اند
 آن‌ها که نجات یافته‌اند.


/ Post-punk — Folk rock /



Nejla Belhaj - Hezz Ayounek




به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادران

برکت باد بر مسافر
و دست‌بندی از نقره 
و جامه‌ی صحرا

به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادران

ای زیبای من، زیبای صحرا
زنهار مرگ را که شکارت کند، 
در اعماق صحرا 
ایشان برآنند تا جسمت را هدیه‌ی عقابان کنند

به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادران

به حق زیباست
دستبندی از نقره
و جامه‌ی صحرا
که چه زیبا بر تنش نشسته
و خوشا هر که او را دیدار می‌کند
بهرش مالم را و هر چیز ارزشمند را فدا می‌کنم
برکت باد بر برادران

به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
به من بنگر، ایشان مسحور من‌اند
برکت باد بر برادران

/ Acoustic Cover /



Album: Runaljod - Gap Var Ginnunga

Genre:‌ Folk - Ambient

واردرونا - سخن زبان

بگذار زبان سخن بگوید
به خاموشی، من راه را می‌یابم
به درون آنچه که می‌روید
و ردّپاها را می‌پوشاند.

سخن زبان
راههای بسیار نشان می‌دهد
به آنکه می‌جوید.

تو را می‌خوانم
به راههای باستانی
امشب، گوش خواهم سپرد
به آنچه که می‌روید
و ردّپاها را می‌پوشاند.

کلاغ چرخ‌ن بر آسمان می‌رود
در جنگل، پیر خرد زندگی می‌کند.




(Anilah — Warrior (w/ Einar Selvik




استدلال را رها کرده‌ام
و به درون تو رانده شده‌ام
پوستم وسعت می‌یابد

استدلال را رها کرده‌ام
و به درون تو رانده شده‌ام

دستها و بازوها می‌رویند
و هر آنچه باید برود را رها می‌کنم
پوستم وسعت می‌یابد
تا آغوش الهی‌ات را احساس کنم

نزدیک بیا
که بتوانم درون تو ذوب شوم
نزدیک بیا

استدلال را رها کرده‌ام
و به درون تو رانده شده‌ام
پوستم وسعت می‌یابد
به درون آغوش الهی‌ات
وزن خود را پشت سر رها می‌کنم
ستون فقراتم سبک‌تر می‌شود

حواسم را پاک کن
تا بتوانم تو را شفاف‌تر بشنوم

استدلال را رها کرده‌ام
و به درون تو رانده شده‌ام
دستها و چشمها می‌رویند
و هر آنچه باید برود را رها می‌کنم

پوستم وسعت می‌یابد
تا 
آغوش 
الهی‌ات را
احساس کنم

جنگجویان با شکوه پیش می‌روند

در آستانت
سلاحهای خود را تقدیم می‌کنیم 
به مرحمت ما را بپذیر
به آن سرزمین دیگر

سلاحهای خود را تقدیم می‌کنیم
و عقل خسته‌ را
برخیز
و

بر من رحمت آر
بر من رحمت آر
بر من رحمت آر

می‌‌دانم چنین می‌کنی.

آواز کُر:
 مصون‌شده به سوی نبرد
مصون‌شده از نبرد
مصون‌شده به هر کجا که بروند

Album: Warrior 

/ New Age /


‍  Tanita Tikaram - Twist In My Sobriety

https://www.aparat.com/v/X89rJ


تمام فرزندان خدا به کفشهای سفر نیاز دارند
مشکلاتت را از اینجا بران 
همه‌ی مردمان خوب کتابهای خوب می‌خوانند
حالا وجدانت پاک است
من صدایت را می شنوم دختر 
حالا وجدانت پاک است


صبح‌ها من صورتم را می‌شویم
فاصله‌های  دور را می شویم
دوست دارم فکر کنم که می‌توانم قادر باشم
که هرگز به حرف تو گوش نخواهم داد
هرگز تو را نخواهم شنید
و چنان نخواهم کرد که تو می‌گویی


نگاه کن که چشمانم همچون هولوگرام‌اند
نگاه کن که خون عشقت از دستانم می‌چکد
از دستانم من تو می‌دانی که هرگز
چیزی بیشتر از پیچ‌و‌تابی در هوشیاری من نخواهی بود
چیزی بیشتر از پیچ‌و‌تابی در هوشیاری من
چیزی بیشتر از پیچ‌و‌تابی در هوشیاری من


ما فقط یک کلوچه‌ی کوچک خالی را ناخنک زدیم
به خاطر تفریحی که مردم در شب داشتند
شبها دیروقت به خصومت نیازی نیست
لبخندی محجوب و درنگی برای آزادی


من به افکار مختلف ایشان اهمیتی نمی‌دهم
افکار مختلف برای من خوب هستند
جنگ‌آماد و منزّه و تمام
تمام فرزندان خدا بهای خویش را پرداخته‌اند


به چشمانم بنگر که همچون هولوگرام‌اند
نگاه کن که خون عشقت از دستانم می‌چکد
از دستانم من تو می‌دانی که هرگز
چیزی بیشتر از پیچ‌و‌تابی در هوشیاری من نخواهی بود
چیزی بیشتر از پیچ‌و‌تابی در هوشیاری من
چیزی بیشتر از پیچ‌و‌تابی در هوشیاری من


فنجانی چای، زمانی برای اندیشیدن، آری
زمان آن است که یک زندگی را خطر کنیم
یک زندگی را، یک زندگی را
یک زندگی شیرین و زیبا را
یک زندگی امن و آسوده را
جان خواهی کند تا آن زمانی که نور را ببینی
جان خواهی کند تا نور را ببینی


نصف مردم رومه می‌خوانند
خوب و حسابی می‌خوانند
مردم خوب، مردم عصبی
مردم باید بخرند
اخباری را که باید به ایشان بفروشید


به چشمانم بنگر که همچون هولوگرام‌اند
نگاه کن که خون عشقت از دستانم می‌چکد
از دستانم من تو می‌دانی که هرگز
چیزی بیشتر از پیچ‌و‌تابی در هوشیاری من نخواهی بود
چیزی بیشتر از پیچ‌و‌تابی در هوشیاری من
چیزی بیشتر از پیچ‌و‌تابی در هوشیاری من



تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Hadid اجاره خانه در ترکیه خانه فرهنگ شهرداری ملارد بهترین های شیراز اشتباهی که همه عمر پشیمانم از آن اعتمادیست که بر مردم دنیا کردم سفر به انتهای شب نگهدارنده کیسه زباله مدل جدید ظمآن . . Just a Lousy Blog مردی از اهالی ماه آبان